کد مطلب:225189 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

بیان وقایع سال یکصد و هشتاد و هشتم و جنگ مسلمانان با رومیان و شکست رومیان
در این سال ابراهیم بن جبرئیل جنگ تابستانی را آماده شد و از درب صفصاف بارض روم درآمد، نقفور پادشاه روم به مصاف او بیرون تاخت و در این اثنا از عقب وی كاری پیش آمد كه او را از محاربت ابراهیم منصرف گردانید، و در هنگام باز شدن با گروهی از مسلمانان باز خورد و جنگ آراسته گشت و چنان نبردی دشوار بر گذشت كه ملك روم را سه زخم بر تن رسید و به قولی چهل هزار و هفتصد تن از مردم روم دستخوش تیغ آبدار شدند.

و در این سال قاسم بن رشد در دابق لشكر بداشت و در آن سرحد با خیل و مركب بزیست.

و در این سال هارون الرشید مردمان را حج اسلام بگذاشت و مالی بسیار تقسیم نمود، بعضی گفته اند این واپسین حجی بود كه رشید بسپرد، طبری گوید هارون الرشید در این حج كه می نهاد راه خود را به مدینه گذاشت و مردم مدینه را یك نیمه عطاء بداد، در پانزدهم اغانی مسطور است كه عبدالله بن شبیب گفت: چون هارون الرشید اقامت حج نمود از آن پیش كه درون مكه ی معظمه شود دو مرد از مردم قریش او را بدیدند و یكی از آن دو تن نسبت خود را به هارون باز نمود و گفت: یا امیرالمؤمنین نوائب روزگار بر ما چنگ درافكند و مصائب لیل و نهار ما را به زیر پای درسپرد و ما را با تو رشته ی خویشاوندی استوار می باشد و تو از همه كس برای صله ی رحم سزاوارتر هستی، آرزوی امیدواران به حضرت تو معطوف و از دیگران مصروف و پایان هر مقصد و مطلب و طالب و مطلوبی توئی، نه از آستان تو به دیگر جای راهی و نه برای خواهشگران برتر از تو مسئولی و نه مانند تو مأمولی است. و آن دیگر نیز سخن نمود لكن سخنی بدیع نگذاشت هارون در حق هر دو بذل صله بفرمود لكن نخستین را بسی فزونی داد و روی با فضل بن ربیع آورده گفت ای فضل:



[ صفحه 372]





لشتان ما بنی الیزیدین فی الندی

یزید سلیم و الأغر ابن حاتم



كنایت: در میان این دو تن قرشی فرق بسیار است و این شعر از ربیعة الرقی شاعر است.

مسعودی در مروج الذهب گوید: در این سال رشید حج نهاد و آخرین حج او بود.

از ابوبكر بن عیاش كه از بزرگان علما بود روایت كرده اند كه در آن حال كه رشید بعد از انصراف از حج به كوفه آمد گفت دیگر هارون الرشید و هیچ خلیفه از بنی عباس كه بعد از وی بیایند هرگز به این طریق عبور نكنند با او گفتند آیا این كه گوئی یك نوع خبر از غیب است؟ گفت آری گفتند از روی وحی است؟ گفت بلی گفتند این وحی به تو شده؟ گفت به من نشده است به محمد صلی الله علیه و آله شده است. الی آخر الخبر.

و در این سال جریر بن عبدالحمید ضبی رازی محدث و حافظ مردم ری كه مكنی بأبی عبدالله بود رشته ی حیاتش بگسیخت و دقیق حیات را از غربال ممات ببیخت و در این وقت هفتاد و هشت سال روزگار بر نهاده بود.

و نیز در این سال عباس بن احنف شاعر جانب دیگر سرای گرفت و بعضی وفاتش را در سل یكصد و نود و سوم دانسته اند و پدرش أحنف در سال یكصد و پنجاهم هجری بدرود جهان نمود و از این پیش شرح حال وی در ذیل مجلدات مشكوة الادب كه در ترجمه و شرح حال ابن خلكان مرقوم داشته ام مذكور شده است و ازین بعد نیز انشاءالله تعالی در ذیل شعرای روزگار هارون الرشید مذكور خواهد شد و در سال وفات او اختلاف و در سال نود و سیم و جز آن نیز یاد كرده اند.

و در این سال شهید بن عیسی در آندلس وفات كرد و این وقوت نود و سه سال از عمر او بر گذشته بود، وی با عبدالرحمن بن معویة به مملكت آندلس اندر آمدند (شهید به ضم شین معجمة و فتح هاء است).

و هم در این سال به روایت یافعی و ابن خلكان ابواسحق ابراهیم بن ماهان معروف به ندیم موصلی وفات كرد، ازین پیش در مجلدات مشكوة الادب مذكور و ازین بعد در مغنیان عهد رشید مسطور می شود، ابن اثیر وفات ابراهیم را در سال دویست



[ صفحه 373]



و سیزدهم می نگارد، و ابن خلكان روایت نخست را اصح می داند.

و هم در این سال به روایت یافعی ابوعمر و عیسی بن یونس بن ابی اسحق كه از ائمه ی علمای عهد خود بود رخت به دیگر سرای كشید.

و نیز در این سال یا سال قبل مرحوم بن عبدالعزیز كه مردی محدث و عابد و صالح و پرهیزكار بود به روایت یافعی در «مرآة الجنان» رخت اقامت به سرای جاویدان كشید.